جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Melting
01
ذوب شدن
the process of turning something from a solid form to liquid by applying heat
مثالها
The melting of the ice caps is a major concern for climate scientists.
ذوب شدن کلاهکهای یخی یک نگرانی عمده برای دانشمندان آب و هوا است.
She watched the melting of the chocolate in the double boiler.
او ذوب شدن شکلات در بن ماری را تماشا کرد.
melting
01
ذوب شونده, گداخته
transitioning from a solid to a liquid state due to warmth or heat
مثالها
The melting ice cream dripped down the cone in the summer sun.
بستنی در حال ذوب شدن در زیر آفتاب تابستان از روی قیف میچکید.
She rescued her melting candle before it lost its shape completely.
او شمع در حال ذوب خود را قبل از اینکه کاملاً شکل خود را از دست بدهد نجات داد.
درخت واژگانی
melting
melt
