جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
lowermost
مثالها
The lowermost shelf held the heaviest items for stability.
قفسه پایینترین سنگینترین وسایل را برای پایداری نگه میداشت.
He stored his boots on the lowermost rack by the door.
او چکمههایش را روی قفسه پایینترین کنار در گذاشت.



























