
جستجو
lethargically
01
به آرامی, با کسلی
without motivation, energy, or speed
Example
After a heavy meal, he moved lethargically, feeling the need to rest and digest.
پس از یک وعده غذایی سنگین، او به آرامی و با کسلی حرکت کرد و احساس نیاز به استراحت و هضم غذا داشت.
The hot weather made everyone work lethargically, sapping their energy and slowing their pace.
هوای گرم باعث شد همه به آرامی، با کسلی کار کنند و انرژی آنها را کاهش داده و سرعتشان را کند کند.

کلمات نزدیک