جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Leopard
01
پلنگ
a large wild animal from the cat family with yellow fur and hollow black spots
مثالها
The leopard stealthily moved through the tall grass, its spotted coat blending perfectly with the surroundings.
پلنگ به آرامی در میان علفهای بلند حرکت کرد، خز خالخالی آن کاملاً با محیط اطراف ترکیب شد.
During the safari, we were lucky enough to spot a leopard resting on a tree branch.
در طول سافاری، ما به اندازه کافی خوش شانس بودیم که یک پلنگ را مشاهده کنیم که روی شاخه درخت استراحت میکرد.
1.1
پوست پلنگ, خز پلنگ
the pelt of a leopard
مثالها
The coat was trimmed with real leopard.
Antique rugs made from leopard were highly valued.
