جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to lengthen
01
طولانی کردن, بلند کردن
to increase the length or duration of something
Transitive: to lengthen sth
مثالها
They lengthened the runway at the airport for larger planes.
آنها باند فرودگاه را برای هواپیماهای بزرگتر طولانی تر کردند.
She lengthens her skirts by adding a contrasting border for a trendy look.
او با اضافه کردن یک حاشیه متضاد برای ظاهری شیک، دامنهایش را بلندتر میکند.
1.1
بلند شدن, طولانیتر شدن
to increase in length or duration
Intransitive
مثالها
During puberty, adolescents often experience a growth spurt, causing their limbs to lengthen rapidly.
در دوران بلوغ، نوجوانان اغلب رشد سریع را تجربه میکنند، که باعث دراز شدن سریع اندامهایشان میشود.
The shadows began to lengthen as the sun dipped below the horizon.
سایهها شروع به کشیده شدن کردند وقتی که خورشید زیر افق فرو رفت.
درخت واژگانی
lengthened
lengthening
lengthen
length
