جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to jettison
01
پرتاب کردن محموله, سبک کردن بار
to deliberately throw cargo, equipment, or other items from a vessel or aircraft in an emergency or to lighten the load
مثالها
The crew had to jettison excess fuel to stabilize the aircraft.
خدمه مجبور شدند سوخت اضافی را پرتاب کنند تا هواپیما را تثبیت کنند.
During the storm, sailors jettisoned cargo to keep the ship afloat.
در طول طوفان، ملوانان محموله را پرتاب کردند تا کشتی را شناور نگه دارند.
02
رد کردن, رها کردن
to reject or let go of a person, idea, or possession that is considered unnecessary
مثالها
The company jettisoned its outdated software platform.
شرکت پلتفرم نرمافزاری منسوخ خود را کنار گذاشت.
She jettisoned toxic friendships to focus on her well-being.
او برای تمرکز بر رفاه خود، دوستیهای سمی را کنار گذاشت.
