جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
versuchen
01
امتحان کردن
مثالها
Du solltest dieses neue Getränk versuchen.
شما باید این نوشیدنی جدید را امتحان کنید.
Ich habe versucht, das Rezept zu kochen.
من سعی کردم دستور غذا را بپزم.
02
تلاش کردن, سعی کردن
مثالها
Ich versuche, jeden Tag Deutsch zu lernen.
من هر روز سعی میکنم آلمانی یاد بگیرم.
Sie versucht, das Problem zu lösen.
او سعی میکند مشکل را حل کند.
03
به طور آزمایشی دست به کاری زدن, توانایی خود را آزمایش کردن
مثالها
Ich will mal versuchen, selbst ein Bild zu malen.
من میخواهم سعی کنم خودم یک نقاشی بکشم.
Versuch dich doch mal am Klavier!
امتحان کن پیانو را!



























