جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
umgehen
01
اجتناب کردن, دوری کردن
مثالها
Er umgeht geschickt unangenehme Fragen.
او ماهرانه سوالات ناخوشایند را دور میزند.
Sie versucht, die Steuerprüfung zu umgehen.
او سعی میکند از حسابرسی مالیاتی اجتناب کند.
02
کنار آمدن, رفتار کردن
مثالها
Sie geht sehr geduldig mit Kindern um.
او با کودکان بسیار صبورانه برخورد میکند.
Er weiß nicht, wie er mit Stress umgehen soll.
او نمیداند چگونه با استرس کنار بیاید.
03
پخش شدن
مثالها
Ein Gerücht geht um, dass sie kündigt.
شایعهای در حال گردش است که او استعفا میدهد.
Die Grippe geht gerade in der Schule um.
آنفولانزا در حال حاضر در مدرسه در حال گسترش است.
04
رفت و آمد کردن
مثالها
Er umgeht geschickt unangenehme Fragen.
او با مهارت سوالات ناخوشایند را دور میزند.
Sie versucht, die Steuerprüfung zu umgehen.
او سعی میکند از حسابرسی مالیاتی اجتناب کند.



























