جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
schütteln
[past form: schüttelte]
01
تکان دادن
مثالها
Sie schüttelt die Flasche vor dem Öffnen.
او بطری را قبل از باز کردن تکان میدهد.
Der Hund schüttelt sein nasses Fell.
سگ موهای خیس خود را تکان میدهد.



























