جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
schneiden
01
بریدن, با چاقو تکه کردن
مثالها
Ich schneide das Brot mit einem Messer.
من نان را با یک چاقو میبرم.
Sie schneidet Gemüse für das Mittagessen.
او سبزیجات را برای ناهار میبرد.
02
کوتاه کردن مو, اصلاح مو
مثالها
Ich lasse mir heute die Haare schneiden.
امروز دارم موهایم را کوتاه میکنم.
Der Friseur schneidet ihr die Haare.
آرایشگر موهایش را میچیند.
03
زخمی شدن, بریده شدن
مثالها
Ich habe mich beim Kochen geschnitten.
من در حین آشپزی خودم را بریدم.
Sie hat sich in den Finger geschnitten.
او انگشتش را برید.



























