جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
rufen
[past form: rief]
01
صدا زدن, صدا کردن
مثالها
Sie ruft ihren Sohn zum Abendessen.
او پسرش را برای شام صدا میزند.
Warum rufst du so laut?
چرا اینقدر بلند صدا میزنی؟
02
خبر کردن
مثالها
Ich rufe dich später an.
بعداً بهت زنگ میزنم.
Sie rief die Polizei, als sie den Unfall sah.
وقتی تصادف را دید با پلیس تماس گرفت.



























