جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
hängen
01
آویزان بودن, آویخته بودن، متصل بودن
مثالها
Das Bild hängt an der Wand.
تصویر آویزان است روی دیوار.
Die Jacke hängt an der Garderobe.
ژاکت روی رختآویز آویزان است.
02
آویزان کردن, آویختن
مثالها
Ich hänge das Bild an die Wand.
آویزان کردن تصویر به دیوار.
Sie hängt die Jacke in die Garderobe.
او ژاکت را روی چوب لباسی آویزان میکند.



























