جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
erwachsen
01
بزرگ شدن, بزرگسال شدن، رشد کردن
مثالها
Kinder erwachsen zu verantwortungsbewussten Erwachsenen.
کودکان بزرگ میشوند تا به بزرگسالان مسئول تبدیل شوند.
Ich bin in einer kleinen Stadt erwachsen.
من در یک شهر کوچک بزرگ شدم.



























