جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
einrichten
01
چیدن, مرتب کردن، چیدن وسایل
مثالها
Wir richten das neue Wohnzimmer ein.
ما در حال آمادهسازی اتاق نشیمن جدید هستیم.
Sie richtet das Büro mit modernen Möbeln ein.
او دفتر را با مبلمان مدرن ترتیب میدهد.
02
هماهنگ کردن, ترتیبی دادن، انجام دادن
مثالها
Sie richten ein Treffen für morgen ein.
آنها برای فردا یک جلسه ترتیب میدهند.
Wir richten eine Sitzung für das Projekt ein.
ما یک جلسه برای پروژه برگزار میکنیم.
03
تاسیس کردن, افتتاح کردن، باز کردن
مثالها
Die Stadt richtet ein neues Museum ein.
شهر یک موزه جدید تأسیس میکند.
Die Firma richtet eine Filiale in Berlin ein.
شرکت یک شعبه در برلین تأسیس میکند.
04
آماده کردن, حاضر شدن
مثالها
Ich richte mich auf die Prüfung ein.
من برای امتحان آماده میشوم.
Wir müssen uns auf das Wetter einrichten.
ما باید برای آب و هوا آماده شویم.



























