جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
durchtrieben
01
حیلهگر, فریبکار
مثالها
Er ist ein durchtriebener Geschäftsmann.
او یک تاجر زیرک است.
Das war eine durchtriebene Idee.
این یک ایده زیرک و حیلهگرانه بود.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
حیلهگر, فریبکار