جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
durchschnittlich
01
متوسط, به طور متوسط
مثالها
Die durchschnittliche Temperatur im Juli ist 25 Grad.
دمای متوسط در جولای 25 درجه است.
Er hat nur durchschnittliche Leistungen gezeigt.
او فقط عملکرد متوسط نشان داد.



























