جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Der Cousin
[female form: Cousine][gender: masculine]
01
پسر عمو/عمه/خاله/دایی
مثالها
Mein Cousin ist zwei Jahre älter als ich.
پسرعمویم دو سال از من بزرگتر است.
Wir spielen oft zusammen, wenn er zu Besuch kommt.
ما اغلب با هم بازی میکنیم وقتی که پسرعمویم به دیدار میآید.



























