جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Die Besserung
[gender: feminine]
01
بهبود
مثالها
Die Besserung der Lebenssituation ist das Hauptziel.
بهبود وضعیت زندگی هدف اصلی است.
Es gibt endlich eine Besserung der Verkehrslage.
بالاخره بهبودی در وضعیت ترافیک وجود دارد.
02
بهبودی حال, بازگشت سلامتی
مثالها
Nach der Operation zeigte er eine schnelle Besserung.
پس از عمل، او بهبودی سریعی نشان داد.
Gute Besserung! Ich hoffe, du bist bald gesund.
بهبودی سریع ! امیدوارم به زودی سالم شوی.



























