جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
aufheben
01
(از روی زمین) برداشتن, (از روی زمین) جمع کردن
مثالها
Er hob die Münze vom Boden auf.
او سکه را از روی زمین برداشت.
Kannst du meine Brille aufheben?
آیا میتوانی عینکم را بردار؟
02
نگه داشتن, نگهداری کردن
مثالها
Heb die Rechnung gut auf!
نگهدار رسید را خوب !
Sie hob das Geld für ihren Traumurlaub auf.
او پول را برای تعطیلات رویاییاش ذخیره کرد.
03
بلند کردن
مثالها
Sie hob die Hand, um eine Frage zu stellen.
او دستش را بلند کرد تا سوالی بپرسد.
Der Sänger hob die Stimme.
خواننده صدای خود را بلند کرد.



























