جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le tuteur
[gender: masculine]
01
نگهدار, تیرک (نگهدار گیاه)
مثالها
J' ai installé un tuteur en bambou pour mon rosier grimpant.
من یک تکیهگاه بامبو برای رز بالاروندهام نصب کردم.
Les jeunes arbres fruitiers ont besoin de tuteurs solides.
درختان میوه جوان به تکیهگاههای محکم نیاز دارند.
02
قیم, سرپرست
مثالها
Le juge a nommé un tuteur pour l' enfant orphelin.
قاضی یک سرپرست برای کودک یتیم منصوب کرد.
Son oncle est son tuteur depuis la mort de ses parents.
عمویش سرپرست اوست از زمانی که والدینش فوت کردند.
03
راهنما, مسئول، سرپرست
مثالها
Chaque étudiant se voit attribuer un tuteur universitaire.
به هر دانشجو یک مشاور دانشگاهی اختصاص داده میشود.
Le tuteur en entreprise évalue les compétences de l' apprenti.
سرپرست در محل کار مهارتهای کارآموز را ارزیابی میکند.



























