جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
turquoise
01
فیروزهای (رنگ)
مثالها
Elle a peint ses ongles en bleu turquoise.
او ناخنهایش را فیروزهای رنگ کرد.
La mer avait une teinte turquoise sous le soleil.
دریا زیر آفتاب رنگ فیروزهای داشت.
La turquoise
[gender: feminine]
01
(سنگ) فیروزه
مثالها
Elle porte une bague sertie d' une turquoise.
او یک انگشتر مرصع به فیروزه به دست دارد.
Les turquoises de Perse sont très réputées.
فیروزههای ایرانی بسیار مشهور هستند.



























