جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La transition
[gender: feminine]
01
انتقال (از یک مرحله به مرحله دیگر), عبور، تغییر
مثالها
La transition entre l' enfance et l' adolescence peut être difficile.
گذار از کودکی به نوجوانی میتواند دشوار باشد.
Le pays traverse une période de transition politique.
کشور در حال گذراندن یک دوره گذار سیاسی است.



























