جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
terne
01
کدر, مات
مثالها
Le ciel était terne ce matin, sans aucun rayon de soleil.
آسمان امروز صبح کدر بود، بدون حتی یک پرتو خورشید.
Ses cheveux avaient perdu leur brillance et paraissaient ternes.
موهایش درخشندگی خود را از دست داده بود و کدر به نظر میرسید.
02
کسلکننده, بیروح
مثالها
Son discours était terne et n' a pas captivé l' audience.
سخنرانی او کسلکننده بود و مخاطبان را مجذوب نکرد.
La performance de l' équipe était terne ce weekend.
عملکرد تیم این آخر هفته کمرنگ بود.



























