جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
technique
01
فنی
مثالها
Il a suivi une formation technique pour devenir ingénieur.
او یک آموزش فنی را برای تبدیل شدن به مهندس گذراند.
Ce problème est très technique et difficile à résoudre.
این مشکل بسیار فنی است و حل آن دشوار است.
La technique
[gender: feminine]
01
مهارت
مثالها
Sa technique en peinture est remarquable.
تکنیک او در نقاشی قابل توجه است.
Elle améliore sa technique de danse chaque semaine.
او هر هفته تکنیک رقص خود را بهبود میبخشد.
