جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La spirale
[gender: feminine]
01
مارپیچ
مثالها
L' escalier en colimaçon forme une belle spirale.
پلکان مارپیچ یک مارپیچ زیبا تشکیل میدهد.
La coquille du escargot a une forme de spirale.
پوسته حلزون شکل مارپیچی دارد.
02
گرداب (مجازی)
مثالها
La spirale du surendettement inquiète les économistes.
مارپیچ بدهی بیش از حد اقتصاددانان را نگران میکند.
Le pays est pris dans une spirale de violence sans fin.
کشور در یک مارپیچ بیپایان خشونت گرفتار شده است.
03
حرکت اسپیرال (اسکیت)
مثالها
Il a exécuté un magnifique spirale avant sur la carre extérieure.
او یک مارپیچ رو به جلو زیبا روی لبه بیرونی اجرا کرد.
La patineuse a tenu son spirale pendant 8 secondes.
اسکیت باز مارپیچ خود را به مدت 8 ثانیه نگه داشت.



























