جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le souverain
[gender: masculine]
01
فرمانروا, پادشاه، حاکم
مثالها
Le souverain a proclamé une nouvelle loi.
حاکم قانون جدیدی را اعلام کرد.
Les souverains médiévaux vivaient dans de grands châteaux.
حاکمان قرون وسطی در قلعههای بزرگ زندگی میکردند.
souverain
01
برتر, عالی، والا، مطلق
مثالها
La justice est un principe souverain dans toute démocratie.
عدالت یک اصل حاکم در هر دموکراسی است.
Il a une confiance souveraine en ses capacités.
او اعتماد به نفس مطلق در تواناییهای خود دارد.
