جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
sombre
01
تاریک
مثالها
La pièce était sombre sans les lumières allumées.
اتاق بدون روشنایی تاریک بود.
Ils ont marché dans une rue sombre.
آنها در یک خیابان تاریک راه رفتند.
02
تیره (رنگ)
مثالها
Elle porte toujours des vêtements de couleurs sombres.
او همیشه لباسهایی با رنگهای تیره میپوشد.
J' aime mieux les tons sombres que les couleurs vives.
من رنگهای تیره را به رنگهای روشن ترجیح میدهم.
03
گرفته, دلگیر، غمگین
مثالها
Il avait un regard sombre après la mauvaise nouvelle.
او پس از خبر بد نگاه تاریکی داشت.
L' atmosphère était sombre pendant les funérailles.
جو در طول مراسم خاکسپاری غمانگیز بود.
04
ترحمبرانگیز, رقتبار
مثالها
C' est une histoire sombre d' enfance abandonnée.
این یک داستان غمانگیز از کودکی رها شده است.
Sa vie sombre a ému tous ceux qui l' ont connue.
زندگی غمانگیز او همه کسانی که او را میشناختند را تحت تأثیر قرار داد.
05
تیرهوتار, یاسآور
مثالها
Le futur semble sombre pour ces jeunes sans emploi.
آینده برای این جوانان بیکار تاریک به نظر میرسد.
C' est une époque sombre de notre histoire.
این یک دوره تاریک در تاریخ ما است.



























