جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le saumon
[gender: masculine]
01
ماهی آزاد
مثالها
J' ai mangé un délicieux saumon grillé hier soir.
دیشب یک ماهی سالمون کبابی خوشمزه خوردم.
Le saumon sauvage est plus cher que le saumon d' élevage.
ماهی سالمون وحشی گرانتر از ماهی سالمون پرورشی است.
saumon
01
گلبهی
مثالها
Elle a choisi une robe saumon pour le mariage.
او یک لباس به رنگ ماهی سالمون برای عروسی انتخاب کرد.
Les murs de la salle de bain sont peints en saumon.
دیوارهای حمام به رنگ ماهی سالمون رنگآمیزی شدهاند.



























