جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La répétition
[gender: feminine]
01
تکرار
مثالها
La répétition des erreurs devient lassante.
تکرار اشتباهات خستهکننده میشود.
J' ai remarqué la répétition de certains mots dans son discours.
من تکرار برخی کلمات را در سخنرانیاش متوجه شدم.
02
تمرین (فیلمنامه، نمایشنامه...), روخوانی
مثالها
Les acteurs se retrouvent demain pour la répétition.
بازیگران فردا برای تمرین ملاقات میکنند.
La répétition du spectacle a duré toute la journée.
تمرین نمایش تمام روز طول کشید.
03
تکرار, بازگویی
مثالها
On remarque une répétition des formes géométriques dans le tableau.
یک تکرار از اشکال هندسی در نقاشی مشاهده میشود.
La répétition des erreurs montre un problème de méthode.
تکرار اشتباهات نشاندهنده یک مشکل روشی است.



























