جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
propre
01
تمیز, پاک، پاکیزه
مثالها
La chambre est propre.
اتاق تمیز است.
Il porte des vêtements propres.
او لباسهای تمیز میپوشد.
02
خاص خود, خاص
مثالها
Chacun a sa manière propre de faire les choses.
هر کسی روش خودش را برای انجام کارها دارد.
Cette idée est propre à ce projet.
این ایده خاص این پروژه است.
03
صحیح, درست، مناسب
مثالها
C' est le moment propre pour agir.
این زمان مناسب برای اقدام است.
Il a utilisé la méthode propre.
او از روش صحیح استفاده کرد.
04
درستکار, شریف، درست
مثالها
C' est un homme propre et respecté.
او یک مرد صادق و محترم است.
Elle a une réputation propre dans la communauté.
او در جامعه شرافتمندانه اعتبار دارد.



























