جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La pile
[gender: feminine]
01
تل, توده
مثالها
Elle a fait une pile de livres sur son bureau.
او یک کوه کتاب روی میزش ساخت.
La pile de vêtements sales monte jusqu' au plafond.
کوه لباسهای کثیف تا سقف میرسد.
02
باتری
مثالها
La pile de ma lampe est à changer.
باتری چراغ قوهام باید عوض شود.
Cette télécommande fonctionne avec deux piles.
این کنترل از راه دور با دو باتری کار میکند.



























