جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La peinture
[gender: feminine]
01
نقاشی, تابلو نقاشی
مثالها
Cette peinture est très célèbre.
این نقاشی بسیار معروف است.
Il admire les peintures du musée.
او از نقاشیهای موزه تحسین میکند.
02
رنگ
مثالها
La peinture des murs est abîmée.
رنگ روی دیوارها آسیب دیده است.
Il achète de la peinture blanche pour la cuisine.
او رنگ سفید برای آشپزخانه میخرد.



























