جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le morne
[gender: masculine]
01
تپه, کوه کوچک
مثالها
Nous avons gravi le morne pour admirer le coucher de soleil.
ما برای تماشای غروب خورشید از morne بالا رفتیم.
Un morne couvert de végétation dominait le village.
یک مورن پوشیده از پوشش گیاهی بر روستا مسلط بود.
morne
01
غمانگیز, حزنانگیز، دلگیر
مثالها
Le ciel morne annonçait une journée pluvieuse.
آسمان غمگین روزی بارانی را پیشبینی میکرد.
Son regard morne trahissait son chagrin.
نگاه غمگین او غمش را فاش کرد.



























