جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
montrer
01
نشان دادن
مثالها
Il m' a montré ses photos de vacances.
او عکسهای تعطیلاتش را به من نشان داد.
Elle montre ses dessins à ses amis.
او نقاشیهایش را به دوستانش نشان میدهد.
02
ظاهر شدن, (خود را) نشان دادن
مثالها
Il se montre rarement en public.
او به ندرت نشان میدهد خود را در جمع.
Elle se montre confiante malgré ses difficultés.
او با وجود مشکلاتش خود را نشان میدهد مطمئن.



























