جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
gras
01
چرب
مثالها
J' évite de manger des aliments trop gras.
از خوردن غذاهای خیلی چرب خودداری میکنم.
La pizza était délicieuse mais un peu trop grasse.
پیتزا خوشمزه بود اما کمی بیش از حد چرب.
02
چاق, فربه
مثالها
Le chat du voisin est devenu trop gras.
گربه همسایه خیلی چاق شده است.
Elle ne mange pas de desserts pour ne pas devenir grasse.
او دسر نمیخورد تا چاق نشود.



























