جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La glace
[gender: feminine]
01
یخ
مثالها
Il y a de la glace sur la route en hiver.
در زمستان یخ روی جاده وجود دارد.
Je mets de la glace dans mon verre d' eau.
من یخ را در لیوان آبم میگذارم.
02
بستنی
مثالها
J' aime manger de la glace en été.
من دوست دارم در تابستان بستنی بخورم.
Elle a acheté une glace à la vanille.
او یک بستنی وانیلی خرید.
03
آینه
مثالها
Elle se regarde dans la glace chaque matin.
او هر صبح در آینه به خود نگاه میکند.
La glace de la salle de bain est très propre.
آینه حمام بسیار تمیز است.



























