جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La gerbe
[gender: feminine]
01
دسته (گل، گندم و...)
مثالها
Le paysan a récolté une gerbe de blé dans le champ.
کشاورز یک دسته گندم را در مزرعه درو کرد.
Elle a offert une gerbe de fleurs à la mariée.
او یک دسته گل به عروس هدیه داد.
02
فوران
مثالها
Une gerbe d' étincelles a jailli de la machine.
دستهای از جرقهها از ماشین بیرون جهید.
La fontaine projette une gerbe d' eau dans le bassin.
فواره یک جریان آب را در حوض میپاشد.



























