جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
gaspiller
01
ولخرجی کردن, بیخودی پول خرج کردن
مثالها
Il gaspille tout son argent en achats inutiles.
او تمام پولش را برای خریدهای غیرضروری هدر میدهد.
Ne gaspille pas l' eau quand tu te brosses les dents.
وقتی دندانهایت را مسواک میزنی آب را هدر نده.
02
هدر دادن, اسراف کردن
مثالها
Elle a gaspillé son talent en ne travaillant pas assez.
او با کار نکردن کافی، استعدادش را هدر داد.
Tu ne dois pas gaspiller cette chance unique.
تو نباید این فرصت منحصر به فرد را هدر بدهی.



























