جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
L'escapade
[gender: feminine]
01
فرار, گریز
مثالها
Le prisonnier a organisé une escapade spectaculaire.
زندانی یک فرار تماشایی ترتیب داد.
Son escapade du travail lui a permis de se reposer.
فرار او از کار به او اجازه استراحت داد.
02
تعطیلات (کوتاه), [جایی برای گذراندن تعطیلات]
مثالها
Nous avons fait une escapade à la campagne ce week - end.
ما این آخر هفته یک گریز به حومه شهر داشتیم.
Elle planifie une petite escapade avant la rentrée.
او یک گشتوگذار کوچک را قبل از شروع ترم جدید برنامهریزی میکند.



























