جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
dénoncer
01
لو دادن, معرفی کردن
مثالها
Il a dénoncé le vol à la police.
او سرقت را به پلیس گزارش داد.
Elle a dénoncé la corruption dans l' entreprise.
او فساد در شرکت را محکوم کرد.
02
فسخ کردن, باطل اعلام کردن
مثالها
Le gouvernement a dénoncé le traité international.
دولت، پیمان بینالمللی را فسخ کرد.
Elle a dénoncé le contrat à cause des clauses abusives.
او به دلیل بندهای سوءاستفادهآمیز، قرارداد را فسخ کرد.



























