جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
décrocher
01
گوشی (تلفن) را برداشتن, جواب دادن به تلفن
مثالها
Elle a décroché rapidement quand le téléphone a sonné.
وقتی تلفن زنگ خورد، او سریع برداشت.
Peux - tu décrocher, s' il te plaît ?
میتوانی گوشی را بردارید, لطفاً؟
02
یافتن, پیدا کردن، رسیدن
مثالها
Il a décroché un emploi important dans cette entreprise.
او یک شغل مهم در این شرکت به دست آورد.
Elle a décroché une bourse pour étudier à l' étranger.
او یک بورسیه برای تحصیل در خارج از کشور کسب کرد.



























