جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La corvée
[gender: feminine]
01
کار خانه, کار اجباری
مثالها
Faire la vaisselle est une corvée pour lui.
ظرف شستن یک کار برای اوست.
Chaque dimanche, il doit accomplir sa corvée de nettoyage.
هر یکشنبه، او باید کار نظافت خود را انجام دهد.
02
کار شاق, کار طاقتفرسا
مثالها
Les prisonniers devaient effectuer des corvées chaque jour.
زندانیان باید هر روز کارهای طاقتفرسا انجام میدادند.
La corvée militaire obligeait les jeunes hommes à servir l' État.
خدمت سربازی اجباری مردان جوان را مجبور میکرد تا به دولت خدمت کنند.



























