جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La chute
[gender: feminine]
01
سقوط, (عمل) افتادن
مثالها
Il a fait une chute dans les escaliers.
او یک سقوط در پلهها داشت.
Sa chute n' a causé qu' un bleu au bras.
سقوط او فقط باعث کبودی روی بازو شد.
02
افت, کاهش، تنزل
مثالها
On observe une chute des températures ce soir.
امشب یک افت دما مشاهده میشود.
La chute des ventes inquiète la direction.
افت فروش مدیریت را نگران میکند.
03
سقوط, سرنگونی
مثالها
La chute de l' Empire romain a changé l' histoire.
سقوط امپراتوری روم تاریخ را تغییر داد.
Sa chute politique a été aussi rapide que son ascension.
سقوط سیاسی او به همان سرعت صعودش بود.
