جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Le bureau
[gender: masculine]
01
میز کار
مثالها
J' ai acheté un nouveau bureau pour mon travail.
من یک میز جدید برای کارم خریدم.
Son bureau est en bois clair.
میز کار او از چوب روشن ساخته شده است.
02
دفتر کار, اتاق کار، اداره
مثالها
Il travaille dans un bureau au centre - ville.
او در یک دفتر در مرکز شهر کار میکند.
Le bureau est fermé le samedi.
دفتر روز شنبه بسته است.
03
اعضای اداره
مثالها
Le bureau de l' association se réunit chaque mois.
هیئت مدیره انجمن هر ماه تشکیل جلسه میدهد.
Elle fait partie du bureau de l' entreprise.
او بخشی از دفتر شرکت است.



























