جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La bourse
[gender: feminine]
01
بورسیه (تحصیلی)
مثالها
Elle a obtenu une bourse pour étudier à l' étranger.
او یک bourse برای تحصیل در خارج از کشور دریافت کرد.
Sa bourse couvre les frais de scolarité et le logement.
بورسیه هزینههای تحصیل و اقامت را پوشش میدهد.
02
کیف پول, کیف کوچک
مثالها
Elle a mis des pièces dans sa bourse.
او سکهها را در کیف خود گذاشت.
La bourse en cuir est très pratique pour transporter de l' argent.
کیف پول چرمی برای حمل پول بسیار کاربردی است.
03
بازار بورس, بازار سهام و اوراق بهادار
مثالها
Mon oncle investit régulièrement à la Bourse.
عمویم به طور منظم در بورس سرمایهگذاری میکند.
La Bourse de Paris a connu une forte hausse aujourd'hui.
بورس پاریس امروز شاهد افزایش شدیدی بود.



























