جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
autonome
01
مستقل, آزاد
مثالها
Mon enfant est autonome : il prépare son petit-déjeuner seul.
فرزند من مستقل است: او صبحانهاش را خودش آماده میکند.
Elle a déménagé à 20 ans pour être plus autonome.
او در 20 سالگی نقل مکان کرد تا مستقلتر باشد.



























