جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
incumplir
01
شکستن (پیمان), نقض کردن، تخطی کردن
مثالها
Incumplió el contrato y perdió el trabajo.
او تخلف کرد از قرارداد و شغلش را از دست داد.
La empresa incumplió la ley ambiental.
شرکت قانون محیط زیست را نقض کرد.



























