جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
dificultar
01
مانع شدن, سد راه شدن
مثالها
La lluvia dificultó el trabajo en el campo.
باران کار در مزرعه را دشوار کرد.
La falta de recursos dificulta el aprendizaje de los estudiantes.
کمبود منابع، یادگیری دانشآموزان را دشوار میکند.



























