جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La demostración
[gender: feminine]
01
مدرک, توجیه، دلیل
مثالها
Su demostración justificó la decisión.
اثبات او تصمیم را توجیه کرد.
Presentaron la demostración ante el tribunal.
آنها شواهد را در مقابل دادگاه ارائه دادند.
02
نمایش, ارائه
مثالها
La demostración culinaria enseñó nuevas recetas.
نمایش آشپزی دستورهای جدید را آموزش داد.
Hubo una demostración de tecnología avanzada.
یک نمایش از فناوری پیشرفته وجود داشت.



























