جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Animador
[gender: masculine]
01
مجری (تلویزیون یا رادیو)
مثالها
La animadora de radio anunció la nueva canción del día.
مجری رادیو آهنگ جدید روز را اعلام کرد.
El animador presentó el concurso de televisión.
مجری مسابقه تلویزیونی را ارائه داد.
02
تشویقکننده (ورزش)
مثالها
Los animadores coreografiaron una rutina para el público.
انیماتورها یک روتین را برای مخاطبان طراحی کردند.
En los estadios, los animadores son esenciales para la energía del público.
در استادیومها، انیماتورها برای انرژی تماشاگران ضروری هستند.
03
پویانما
مثالها
Ella quiere ser animadora para crear su propia serie de televisión.
او میخواهد انیماتور باشد تا سریال تلویزیونی خودش را بسازد.
Los animadores trabajaron juntos para terminar la escena de la batalla a tiempo.
انیماتورها برای تکمیل صحنه نبرد به موقع با هم کار کردند.
